انیساانیسا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره
مهرسامهرسا، تا این لحظه: 6 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره

مثل عشق

اولین زیارت

دیروز 4شنبه 23/1/91 اولین روزی بود که آنیسا جون رفت به زیارت حضرت معصومه(س) یعنی وقتی 1سال و 2ماه و 12روزش بود! من نمیدونم چرا تا حالا نشده بود بریم حرم! ولی بالاخره با یک همت جدی رفتیم.(شاید هم طلبیده شده بودیم!)  حالا از حرم رفتن و زیارت بگم که وای نگو از دست آنیسا شیطون بلا.مگه یه لحظه نشست! همه ی اسباب بازیها و کتاب داستانش و خوراکیهایی که براش برده بودم هم جواب نداد و نتونست بشونتش. همش به دنبالش بودیم(من و مامان جون)و یه چند دوری دور تا دور حرم رو متر کرد بچه م من از دیدن اینهمه مامان با بچه های کوچولو از نوزاد تازه متولد شده گرفته تا همسن آنیسا و بزرگتر تعجب میکردم مخصوصا اونایی که نوزاد داشتن با چه شهامتی با بچه ...
27 فروردين 1391

بدون عنوان

یاد گرفتم که: ۱ با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند . ۲ با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه می کند . ۳ از حسود دوری کنم چون حتی اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز هم از من بیزار خواهد بود. ۴ تنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم. "دکتر علی شریعتی" ...
24 فروردين 1391

سومین جمعه سال91

از 5شنبه شب مامایی برنامه ریزی کردم تا از صبح بریم پارک و به مامان جون هم زنگ زدم و گفتم که ما میخواهیم بریم پارک و اگه دوست دارن اونا هم بیان و گفتم که صبح 9 به ما زنگ بزنن و مارو بیدار کنن تا خواب نمونیم. اما شب مگه انیسا گذاشت بخوابیم!  تا حدود ساعت 3 بیدار بود و نمیخوابید و با وجودی که لامپها خاموش بود شیطونی میکرد مامان جون ساعت 9 زنگ زد و من خواب آلود براش گفتم که دیشب آنیسا خانم نذاشته بخوابیم! بالاخره با همه ی این اوصاف رفتیم پارک و آنیسا انقدر شیطونی کردکه ما رو پشیمون کرد          و بعد از اینکه ناهار خوردیم برگشتیم خونه. عصری رفتیم دیدن خاله الینا که از مکه امده بود و اونجا هم حس...
20 فروردين 1391

شیطنت انیسا در فروشگاه

پنج شنبه عصر با بابا سعید و آنیسا جونی رفتیم فروشگاه کوثر تا برای آنیسا سمنو بخریم . همه چیز خریدیم غیر از سمنو .اخه سمنو نداشت. آنیسا توی این فروشگاه خیلی اذیت نکرد چون توی سبد مخصوص  فروشگاه نشسته بود  ولی بعد از اون که رفتیم فروشگاه کودک تا برای آنیسا متر قدی بخرم خیلی شیطونی کرد و همه ی فروشگاه رو به هم ریخت و همه ی عروسکهای توی طبقات رو تست کرد و بغل کرد و بابا سعید به دنبالش بدو از این طرف به اون طرف. یک بار هم از الارم فروشگاه رد شد و صداش رو در اورد سرانجام متر رو خریدیم همراه یه خرس پشمالو اگه دوست دارین ببینین  اینم متر قدی برای آنیسا جونی تا قدشو هر چند وقت یه بار ثبت کنیم و این هم خرس پشمالو(من نم...
19 فروردين 1391

توصیه هایی برای افزایش ضریب هوشی

با وجود تاثیر عوامل ژنتیکى در تعیین سطح هوش بچه ها، تازه ترین تحقیقات علمى نشان مى دهند که به کارگیرى روش هاى معین، مى تواند ضریب هوشى و سرعت یادگیرى کودکان را افزایش بدهند. پس اگر دلتان مى خواهد کودکانى با هوش داشته باشید ۹ توصیه زیر را جدى بگیرید. ۱) به کودکتان موسیقى بیاموزید. اگرچه شنیدن صداى طبلى که کودک مى نوازد، همیشه خوشایند و گوش نواز نیست اما به یاد داشته باشید، یادگیرى موسیقى یکى از راه هاى ارتقاى سطح هوشى کودکان است. براساس مطالعات محققان دانشگاه تورنتو، فراگرفتن موسیقى به صورت منظم، در افزایش ضریب هوشى و بهبود عملکرد کودکان در مدرسه موثر است و هر چه سال هاى بیشترى صرف این کار شود نتیجه بهترى حاصل خواهد شد. این بررسى نشان د...
18 فروردين 1391

اسباب بازی از یک تا دو سالگی

اسباب بازی چیدنی کودک با این نوع اسباب بازی ها، اندازه را یاد می گیرد و می فهمد چگونه آنها را در کنار هم قرار دهد. اسباب بازی های پایین کشیدنی و بالا کشیدنی این گونه اسباب بازی ها علاوه بر هماهنگ کردن چشم و دست،‌به کودک کمک می کنند علت و معلول را یادبگیرد. اجناس متفاوت مواد مختلفی مثل تخم مرغ،‌جعبه،پارچه،‌اسباب بازی های نرم در اختیار کودک بگذارید و به او اجازه بدهید به خصوصیات متفاوت آنها پی ببرد. به این ترتیب او به نرمی و قابلیت های دیگری مانند: مچاله شدن و چسبندگی آنها پی می برد. اسباب بازی های چرخدار کشیدن یک چیز دنبال خود،‌هم به خاطر خود آن چیز جذابیت دارد و هم می تواند به بازی های تخیلی دیگر منجر شود،&z...
18 فروردين 1391

سیزده بدر

امسال 13بدر خوب بود و خوش گذشت.پارسال بخاطر اینکه آنیسا خیلی کوچمولو بود (و گریه ای و دل دردی)ما نرفتیم 13بدر اما امسال رفتیم و خوش گذشت. عکسای 13 بدر گل دخملی رو برین ببینین آنیسا توی چادر بعد از تلاش بسیار تونستم بخوابونمش!   آنیسا در حال آش رشته خوردن.دست پخت نرگس خانم رو دوست داشت. ودر آخر هم کاسه ی آش رو ترکوند   و موقع رفتن دوست داشت بره روی ماشین!!!! ...
15 فروردين 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مثل عشق می باشد